فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

❤ ღ ღ فاطمه دختر اردیبهشتღ ღ ❤

فاطمه در سه سال و هفت ماهگی+اولین برف در سال 94

بالباسی که خاله برات روز جمعه 21 آذر که اومده بود اراک و سوغات مشهد بودو خیلی هم بهت می اومد ازت عکس گرفتم.و اینکه امروز 23 آذر و شما ساعت 2 و نیم مشغول ناهار خوردن گفتی مامان داره برف  میاد  و اصرار داشتی زودر بریم بیرون و آدم برفی درست کنیم .ولی من بهت گفتم باید زمین سفید بشه تا بشه آدم برفی ساخت و به قول خودت سازید.دفعه قبل تقریبا هفته پیش که برف اومد در حد پور پور بود و حتی زمین خیس نشد چه برسه به سفید و شما هم ناراحت مخصوصا وقتی اخبار تصویر برف همراه با اخبارنشون میدادی شاکی میشد چرا اینجا برف نمیاد و میگفتی ماملن به خدا بگو برف بیاد بعدش که دعا میکردم میگفتی مامان خدا شنید؟!امروز 23 آذرماه برف اومد و زمین سفید پوش شد و من و ش...
23 آذر 1394

این روزها

امروز 3 آذر برای فاطمه پاپوش خریدم و البته یه اسب که با فشار دادن قسمت پمپی مانندی راه میره و البته دوخت جانماز با اضافه پارچه چادری که عزیز براش ماه رمضانی که گذشت  برای فاطمه چادر و مقنعه دوخته بود. ...
3 آذر 1394

کلمات و جملات فاطمه

بندیدم=بستم/ کانتیتر=کامپیوتر/کشتید=کشت/مردید=مرد/حط سه=عطسه/سرفه میکنه میگه اس ت خا کردم/کندید=کند/نبسیدی،نبسیدم با کسره ن و ب=نوشتی،نوشتم البته گاهی اوقات نمی سیدی/نعنی=یعنی/گیگه=دیگه/چس=چتر/نشنبیدی(کسره ن اول و فتحه ن دوم )=نشنیدی/اشنبیدی=شنیدی/نشماریدم(کسره ن )=شمردم/ازخونه=آشپزخونه/نشخال=یخچال/نوشون بده=نشون بده/مزازب یا مزابب=مواظب/ سازیدی=ساختی/سر داش گذاشتی=سرجاش گذاشتی/میخاد معذرت خواهی کنه میگه مع زلت خالی/ببرد(ب کسره و ب دومی ضمه و ر ود ساکن )=ببر/دیتار با ت تشدید دار=گیتار/کنترد=کنترل/بیمستان=بیمارستان/لیز=لیس/بنپشیا بنبش=بنفش/میخاد بگه پاپیون دار میگه تیپ زده/به کوسن میگه کدو/دوزید=دوخت/میخاد بگه دلم میسوزه میگه دلم شور میزنه/ م...
3 آذر 1394