فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

❤ ღ ღ فاطمه دختر اردیبهشتღ ღ ❤

بدون عنوان

1393/5/19 10:38
نویسنده : مامان فاطمه
125 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح یک شنبه 19 مرداد 93دیدم فاطمه در خواب داره گریه میکنه میگم چی شده مامان! میگه می خام گریه کنم صبت نکن!بعدشم خانوم  میخابه

دیروز موقع درست کردن ناهار بودم انگشت اشاره به سمت دهانش می بره و میگه سسس ساکت سبت نکن همه خوابن(ادای من شب خونه مادر جون وقتی فاطمه بهونه گرفته بود)

دیشب روغن ریخت وی دستم مشغول سرخ کردن سیب زمینی بودم بعد پماد زدم ..میگم فاطمه میسوزه..میگه مامان گیه نکن خوب میشه دیگه!بعدشم برام دعا کرد و دستاشو گرفت روی زانوش به حالت دعا و گفت: بسم اللا خدایا دست مامان خوب بشه...

برچسب ها روی با نظم خاصی به طوری که خرسا کنار هم و گاو قلب ها هم چیده بود (و دوست داشتی به خاله بهاره  که برای گرفتن شاتوت اومده بود نشونشون بدی که رفته بود)بعد کندشون  و  گذاشت همه رو رو کشو با نظم بیشتری و حالا کنده گذاشته تو کیف موبایلش(خدا رو شکر به خاطر همین تشویق و جایزه دستشوییشو به جز خواب داره میگه)

دیروز بعد از ظهر هم بعد از مدت ها رفتیم پارک که دمپتایی هاتو گذاشتی پایین و از سرسره تونلی تا آخرش رفتی بالاولی موقع پایین اومدن خودتو محکم می گیری و میگی میترسم می ترسم و ومامانی میگیرمت چون سرعت زیاده  

عکس سینا رو کنارت می پرسی این کیه ؟من میگم سینا و بعد شما میگی مامان سینا این طوری  میکنه(زبونتو میچرخی کنار لپت)خجالت میکشه....(نمی دونم تو از کجا مبدونی خجالت میکشه)

تو پارک هم هرکی هر چیزی بگه تکرار میکنی مثلا پسره به دوستش میگفت هل نده یواش می ترسم شما بعد از اینکه نوبت شد میگی مامان پسره میگه میتسم و شما خودت به من گفتی  مامان یباش(یواش)

مامانه به دخترش میگه کافیه بریم؟/ شما اومدی خونه بی مناسبت میگی کافیه...البه مامانی برات توضیح داد کافیه یعنی بسه

دیروز میگفتی دلم درد میکنه شربت دارو  بده من هم بهت سانستول دادم (از اتفاقات نادر روز گاره)

شربت عسل و بید مشک برای  بابا درست کرده بودم که شما هم گفتی میخام ویژه برای شما بدون تخم شربتی درست کردم که خوری به قول خودت خمشو اما بوی بهار نارنجو دوست نداری

شربت آلبالو هم دوست داری مخصوصا میریزم توی جا بستنی و نکته جالب شما از جای دستش میمکیو میخوری

بازی برگ و البته عینک (خودت براش اسم گذاشتی)دوست داری و میگی من نون و پنیر خوردن بلدم ..برنده میشم

همین بعد از ظهر ساعت 3 خانوم خانومادماسنجو که برای گرفتن دمای بدنش که تب نداشته باشه ثکرد دهنش و با دندون سرشو در آورد و کلا غیر قابل استفادش کرد بعد که دید من از دستش ناراحتم میگه مامان گری(قهری)؟

یه چن روزیه به با نی نی 10 علاقه مند شده ،اولش که براش خریدم دوست نداشت و میگه اهنگ شاد و قسمت های سلام سلام غنچه ها لبا خندونه بله دلا مهربون...بوق بوق بوق بوق بوق بوق قطار شادی اومد رو دوست دارهو حتی بیرون هم که با هم میریم می خونه ...از قسمتی هم که با دست اجرا میشه رو دوست نداره و البته اهنگ پروانه و جینگیل و فینگیل و یویو هم دوست داره و البته نا گقته نماند قبل از این سی دی هم تینا رو دوئوست داشت

فاطمه تا این لحظه ، 2 سال و 2 ماه و 28 روز سن دارد :.

پسندها (4)

نظرات (2)

زندگی از آ...تا...ی
19 مرداد 93 11:07
به تازگی بخش مشاوره خانواده سایت زندگی از آ...تا...ی راه اندازی شده است. شما عزیران می توانید سوالات و مشکلات خانوادگی و جنسی خود را در قسمت نظرات مطرح کنید تا توسط کارشناسان مشاوره سایت پاسخ داده شود.
مامان و بابا
21 مرداد 93 10:35
سلام من حديث جون هستم چهار ماهه كه به دنيا اومدم من تازه وبلاگ باز كردم به منم سر بزنيد خوشحال ميشم هاااااااااااااااااااااااااااا