فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

❤ ღ ღ فاطمه دختر اردیبهشتღ ღ ❤

عیدغدیر

به خاطر اومدن عموحسین  و زن عمواز مکه19مهر  رفتیم برای استقبال دقیقا ده قیقه قبل از اومدن در محل حاضر بودیم و شما نق و غر میزدی و اصلا روبوسی نکردی نه با عمو نه با هیچ کس فقط یا بغل مامان یا خاله و یا دایی جواد بودی خونه عمو  برای شام موندیم و شما از گوسفندی که سرشو بریده بودن میگفتی وعلت کشتنشوچون به حفه مامانش گوش نکرده غذا نخورده شب هم ما خونه عزیز موندیم و فردا تالاردعوت بودبم حاجی خورون که شما از همه می ترسیدی و حتی به مامان اجازه نمیدادی با عمع صحبت کنم و گریه میکردی که مامان بیا پیشم ..و کلی بهونه که مامان جوراب شلواریمو د ربیارم جورابی که عمه برام خریده بپوشم و چون هواسر بود می ترسیدم سرما بخوری .زهرا عموهم برات ...
23 مهر 1393

میلاد امام رضا

اینم زبون حال اونایی که امروز به امام رضا از راه دور سلام میدن، حتی اونایی که مشهد هستن ولی ممکنه به دلایلی نتونن برن حرم : "دلمون تنگه ... تو خیالمون حرمِ ت رو تصور می کنیم امام مهربونی ها ..." از همین دور که ما هستیم ♡❤ میلادتون مبارک ♡❤ ♥•٠·˙ گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند در لباس خادمان مهربانت، آفتاب صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی" یاد معصومیت آن بچه آهو می کند یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود غصه را از شانه های خسته، پارو م...
16 شهريور 1393